15 داستان کوتاه چند خطی + داستان و قصه پندآموز و مفهومی آموزنده (2024)

در این قسمت چند داستان کوتاه و چند خطی را آماده کرده ایم که بسیار زیبا هستند و قصه ای مفهومی و آموزنده دارند. امیدواریم از خواندن این داستان های کوتاه لذت ببرید.

15 داستان و قصه کوتاه و چند خطی آموزنده

1- مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و گفت: ” یک فنجان قهوه برای من بیاورید.”

صدایی از آن طرف پاسخ داد: ” شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟”

کارمند تازه وارد گفت: ” نه ” صدای آن طرف گفت: “من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق” مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: ” و تو میدانی با کی حرف میزنی بی چاره.” مدیر اجرایی گفت: ” نه ” کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت!!!

2- مرد آرایشگر همزمان که پیش بند مشتری اش را می بست پرسید :”چه مدلی بزنم؟” و پسر جوان گفت :” دومادی! ” .. آرایشگر هم خوشحال از اینکه یک مشتری نون و آب دار پستش خورده چند ساعت با وسواس تمام مشغول به کارش شد..اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد.

آرایشگر : ” بفرما شادوماد .. راضی هستی؟

جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه انداخت و گفت : ” خوبه .. دستت درد نکنه .. ولی.. ”

آه بلندی کشید و گفت : ” حالا همشو از ته بزن .. فردا اعزام می شم .. فقط خواستم ببینم از سربازی که برگشتم و دوماد شدم چه شکلی می شم! ”

3- به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

به من گفت: نرو که بن بسته!

گوش نکردم، رفتم.

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!

4- شخصی ثروتمند در موزامبیک مبلغی از پول را به سمی کشنده آغشته کرد و به یک مؤسسه خیریه اهدا کرد که بین فقرا توزیع شود تا از شر نیازمندان راحت شود. فرماندار شهر و ٣٠ تن از نمایندگان و ٣ مسئول دفتر و ٧ معتمد محله و زن مدیر کل مردند.

5- «آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»

6- جوجه ها سر سفره ناهار گفتند: آخرش كبدمون از كار می افته، چرا باید هر روز ناهار و شام تخم مرغ بخوریم و حتی یك بار هم یك ناهار درست و حسابی نداشته باشیم؟!، خروس سرش را پایین انداخت، در چشمان مرغ اشك جمع شد و به فكر فرو رفت، آنها فردا ناهار مرغ داشتند.

7- مادر گفت:اگر غذات رو نخوری می گم «لولو» بیآد بخورتت، كودك باز هم گریه كرد،مادر داد زد:«لولو» بیا!، لولو آمد، كودك خندید. مادر گفت:« لولو! واقعاً ما لولوها بچه هامون رو باید از چی بترسونیم؟!»

8- از صبح تا شب سیب می خورد،هر سیب كه تمام میشد سریع به سراغ سیب دیگری می رفت،تنها امیدش پیدا كردن یك كرم سیب دیگر بود … اما ناگذیر با یك كرم دندان ازدواج كرد!

9- هر چقدر به دوستانش گفت این كشتی من سی- 130 و توپولف نیست، فایده نداشت، دیگر دوستانش سوار كشتی اش نمی شدند … و به همین دلیل بود كه كارتون یوگی و دوستان یك دفعه و ناگهانی تمام شد.

10- دوستش می خورد و می خوابید اما او پله های ترقی را یكی یكی و با زحمت بالا می رفت، به جایی رسید كه دیگه بالا رفتن از پله ها براش ممكن نبود، ناگهان صدای دوستش را از آن بالا بالاها شنید:« دیدی آسانسور ترقی هم وجود داره ؟!»

11- پروانه در میان گل ها بود و او محو زیبای اش شده بود، ناگهان مشتی بر صورتش فرو آمد:« مگه خودت خواهر مادر نداری!»

12- تخته پاك كن گفت:« الآن تو را پاك می كنم.»، اما تنها كاری كه كرد این بود كه همان چند خط سفید روی تخته سیاه را هم از بین برد.

13- دماغش را عمل كرد، حالا به جای اون دماغ گنده یه دماغ كوچولوی سربالا داشت، دو روز بعد از گرسنگی مرد، مادرش صد دفعه بهش گفته بود كه عمل جراحی بینی مخصوص آدماست نه فیل ها!

14- مگس كش سوسك رو كشت، اما هیچ كس او را به خاطر سوء استفاده از اختیاراتش محاكمه نكرد.

15- تمام پل های پشت سر رو خراب كرده بود، عادتش بود كه از هر پلی كه رد میشه اونو خراب كنه و برای برگشتن از هواپیما استفاده كنه!

داستان پدرداستان عشق مادری

مطلب مشابه: قصه کودکانه | 4 قصه کودکانه زیبا و خواندنی + 3 قصه قبل خواب کودک

امیدواریم این داستان های کوتاه مورد توجه شما قرار گرفته باشند.

15 داستان کوتاه چند خطی + داستان و قصه پندآموز و مفهومی آموزنده (2024)
Top Articles
Portuguese Orange Cake Recipe | Foodess.com
25 Awesome Puff Pastry Recipes for Vegans
Fernald Gun And Knife Show
Tryst Utah
Craftsman M230 Lawn Mower Oil Change
Practical Magic 123Movies
PontiacMadeDDG family: mother, father and siblings
Obituaries
Alpha Kenny Buddy - Songs, Events and Music Stats | Viberate.com
How do you mix essential oils with carrier oils?
Ecers-3 Cheat Sheet Free
Does Pappadeaux Pay Weekly
Sams Gas Price Fairview Heights Il
Slope Unblocked Minecraft Game
Morocco Forum Tripadvisor
What Time Chase Close Saturday
Nyuonsite
National Office Liquidators Llc
Lesson 8 Skills Practice Solve Two-Step Inequalities Answer Key
Swgoh Turn Meter Reduction Teams
Noaa Ilx
Weepinbell Gen 3 Learnset
Cincinnati Adult Search
Glover Park Community Garden
Roane County Arrests Today
Breckiehill Shower Cucumber
Belledelphine Telegram
Craftybase Coupon
LG UN90 65" 4K Smart UHD TV - 65UN9000AUJ | LG CA
Donald Trump Assassination Gold Coin JD Vance USA Flag President FIGHT CIA FBI • $11.73
Bursar.okstate.edu
Iban's staff
7543460065
Pensacola Cars Craigslist
Miracle Shoes Ff6
San Bernardino Pick A Part Inventory
Sig Mlok Bayonet Mount
Differential Diagnosis
Pulaski County Ky Mugshots Busted Newspaper
Studentvue Calexico
Movie Hax
Conan Exiles Colored Crystal
Syrie Funeral Home Obituary
Union Supply Direct Wisconsin
Bama Rush Is Back! Here Are the 15 Most Outrageous Sorority Houses on the Row
Helpers Needed At Once Bug Fables
M Life Insider
Arnold Swansinger Family
Bones And All Showtimes Near Emagine Canton
Mast Greenhouse Windsor Mo
Sunset On November 5 2023
Heisenberg Breaking Bad Wiki
Latest Posts
Article information

Author: Msgr. Refugio Daniel

Last Updated:

Views: 6537

Rating: 4.3 / 5 (54 voted)

Reviews: 93% of readers found this page helpful

Author information

Name: Msgr. Refugio Daniel

Birthday: 1999-09-15

Address: 8416 Beatty Center, Derekfort, VA 72092-0500

Phone: +6838967160603

Job: Mining Executive

Hobby: Woodworking, Knitting, Fishing, Coffee roasting, Kayaking, Horseback riding, Kite flying

Introduction: My name is Msgr. Refugio Daniel, I am a fine, precious, encouraging, calm, glamorous, vivacious, friendly person who loves writing and wants to share my knowledge and understanding with you.